سلناسلنا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

سلنا فرشته کوچولوی مامان و بابائی

سلنا و آرایش

1393/10/16 9:58
نویسنده : پریسا
310 بازدید
اشتراک گذاری

سلنا خانوم تا چشم مامان رو دور میدید رژ لبهام رو بر می داشت جلو آینه وای میستاد و  شروع به کشیدن و خوردن رژ لب می کرد بعد هم میومد و میگفت مامانی خشتل شدم  . niniweblog.com

بهش گفتم سلنا خانوم چی کار کردی لباش رو بهم می زد و می گفت لژ لب زدم ببین

یه شب که حاج عمو اینا از کربلا اومده بودن رفتیم خونشون اولش یه کم ازشون رو می گرفتی بعد که روت باز شد اول کلی براشون رقصیدیniniweblog.com بعدشم به زن عمو گفتی من لژ لب می خوام بنده خدا زن عمو مونده بود چی کار کنه niniweblog.com

خلاصه برات یه رژ لب با یه آینه آوردن و تو شروع کردی به رژ کشیدن عکسش عمو صادق گرفته بعدا" برات میذارمش .niniweblog.com

تا موقع خداحافظی شما اجازه ندادی که رژ زن عمو رو بهش بدیم مجبورمون کردی که رژ بیاریم خونه از دست شما رژ زن عمو را یه جایی دور از دسترس شما قرار دادم تا بعد بدم به زن عمو .

یکی دو شب بعد از نامزدی دایی اسی من کیف آرایشم رو داخل  کمد گذاشته بودم که تو وروجک اونو پیدا کرده بودی من داخل آشپزخونه در حال درست کردن غذا بودم یه لحظه اومدم داخل پذیرایی دیدم یه جوری با حالت ترس وایسادی .

گفتم چی شده وای وای نگو نگاه کردم تا تمام سایه پشت چشم من رو در آوردی و ریخته از داخل کیف بگیر تا روی فرش و لباس خودت .

از دستت کلی عصبانی شدم و بهت گفتم کارت خیلی بد بوده چرا از من اجازه نگرفتی  ها ؟؟؟

بعد تو با ناراحتی نگاه من کردی و گفتی : مامانی خشتل اشکال نداله niniweblog.com

وقتی که تو این طوری میگی دیگه زبون من بند میاد چی بگم آخه niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)