شب تولد سلنا خانوم
عزیزم درست از بعد از ظهر روز تولدت شروع کردی به اسهال کردن دوباره اوضاع دندون درآوردن داریم و تو هی میگی مامانی دندون درد می خونه اره تا دیشب تو اسهال داشتی و من نگران تو
در حالیکه با ناراحتی روی مبل لم داده بودم اومدی شروع کردی به شیطونی کردن .
سلنا : مامان شونه بیار
من : عزیزم توی اتاق داخل کمده برو برش دار
سلنا : مامانیییییییییییییییییی خودت بیال ، بیالش دیده
من : سلنا خانوم زشته مامان باید خودت بیاری
سلنا: مامانی مامانی خواهش می خونم خودت بیال
من در حالیکه که از لوس بازی های خانوم کوچولو کم اوردم : باشه الان میارم
سلنا: بیا بشین میخوام خوشتلت بخونم
من : سلنا موهام درد گرفت
سلنا : نازی نازی اشتال نداله مامانی خوشتل
قرررررررررررررررررررربونت برم دخمل خشکل من که اینقدر شیرین زبونوووووووووووووووووووووووووووی .
دیشب حاج عمو با زنش و عمو صادق و عمو رضا برای تبریک تولدت اومدن خونه برات یه کادو گرفته بودن که تو میگفتی دایزه چه شیرین زبونی هایی که نکردی بلا .
سلنا در حالی که سوار گاوی شده میگه :پیتیخو ... پیتیخو ...
بابائی : سلناا ین گاوی مال کیه ؟؟؟؟
سلنا: مال سلنا خانومه مال تو نیست
سلنا حس کنجکاویش گل کرده : مامانی دایزه می خوام (یعنی کادوی عمو باز کن )
من : سلنا خانوم صبر کن الان میام
سلنا :یبا دیده در حالی که با هم نشستیم کادوی عمو باز میکنیم
یه گربه خشکل که سلنا میگه پیشی میو
سلنا خانوم با خوشحالی سریع گربه رو برداشته و سلوار گاویش میکنه و میگه :
مامانی پیشی میو میخواد سوار گاوی بشه
من : باشه گلم سوارش کن
و ما در حالی که فقط به کارهای سلنا خانوم میخندیم
سلنا: بابائی آخنگ بذار سلنا خانوم بلقصه
بابائی : عزیزم زشته حاج عمو اینجاست
سلنا لجباز : بابائی آخنگ ( منظورش آهنگ مدل پنگوئنیه)
بابائی آهنگ گذاشت و سلنا خانوم این جوری قر میداد
عمو اینا میخوان برن و سلنا خانوم بهونه پستونکش گرفته و میگه
مامانی پستونت بیال
براش آوردم در حالی که پستونک داخل دهنشه برای عمو و بچه های بوش میفرسته شیطوووووووووووووون وروجک .
خلاصه کلی خوش گذشت .